جدول جو
جدول جو

معنی نثار شیرازی - جستجوی لغت در جدول جو

نثار شیرازی
(نِ)
محمد (میرزا...) شیرازی، متخلص به نثار. از شاعران متأخر است، در اواخر قرن سیزدهم و اوایل قرن چهاردهم هجری میزیسته و با فرصت شیرازی معاصر بوده است. او راست:
عید قربان شد و من سخت پریشانم از آن
که چه قربان تو جز جان کنم ای جان جهان
نقل و بادام اگر نیست میسر، چه غم است
از لب و چشم تو خواهیم هم این را و هم آن.
(از ریحانهالادب ج 4 ص 164) (آثارالعجم ص 267)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(نَوْ وا)
علی اکبر شیرازی (حاجی...) ملقب به نواب و متخلص به بسمل. از ادباء و شاعران قرن سیزدهم هجری است و در نیمۀ دوم قرن سیزدهم درگذشته. او راست: نورالهدایه، شرح سی فصل خواجه نصیر، حاشیه بر مدارک، حاشیه برتفسیر قاضی بیضاوی، تذکرۀ دلگشا. از اشعار اوست.
من به فکر تو و سرگرم نصیحت ناصح
به گمانش که مرا گوش به افسانۀ اوست.
یا نیست شادی در جهان یا خود نصیب ما نشد
هرگز ندیدم شادمان این خاطر افسرده را.
(از مجمع الفصحاء چ مصفا ج 4 ص 183)
لغت نامه دهخدا
(صِ رِ)
ملا ابراهیم شیرازی. در مدح ائمۀ اطهار قصاید بسیاری سروده است. این بیت او راست:
بزیر تیغ بیدادش مکن تغییر رنگ ای دل
مبادا بر سر رحم آوری آن بی مروت را.
(از قاموس الاعلام ج 6)
لغت نامه دهخدا
(نِ مِ)
از سادات دستغیب شیراز واز شعرای قرن یازدهم است عمر کوتاهی داشت و در سنین جوانی به سال 1039 هجری قمری در شیراز درگذشته و در حافظیه مدفون است. دیوانش در حدود سه هزار بیت است:
برمکن بر روی غیر آن غمزۀ خونریز را
می زند هرگز کسی بر سنگ تیغ تیز را
گر فلک با من هماغوشش نماید دور نیست
باغبان بر چوب بندد شاخک نوخیز را.
#
مشو آزرده گر دستی به راه تیرت آوردم
که در عهد تو دل در دست و جان در آستین دارم.
#
چرا مرهم نهی بر روی داغی
که در روزم گل و درشب چراغ است.
(از تذکرۀ نصرآبادی ص 271) (آتشکدۀ آذر ص 312). و نیز رجوع به شمع انجمن ص 457 و فارسنامۀ ناصری ج 2 ص 152 ونتایج الافکار ص 723 و سرو آزاد ص 38 و تذکرۀ حسینی ص 354 و تذکرۀ روز روشن ص 830 شود
لغت نامه دهخدا
علی شیرازی (میرزا سید نیاز) متخلص به نیاز از شاعران وخوشنویسان قرن سیزدهم است، شکسته نویس توانا و طبیب ماهری بود و به سال 1263 هجری قمری درگذشت، او راست:
آنکه بنواخت به تیری دل سرگردان را
کاش بیرون نکشیدی ز دلم پیکان را
غیرتم کشت به نزدیک رقیبان امروز
که به صد خشم کشیدی ز کفم دامان را
آدمیزاده نباشد بر من آنکه نظر
بر تو افکند و نیفکند به پایت جان را،
(از ریحانه الادب ج 6 ص 273) (آثار العجم ص 545) (فارسنامۀ ناصری ج 2 ص 118) (طرایق الحقایق ج 3 ص 144)
لغت نامه دهخدا
(نَ)
حیدرعلی (میرزا...)، فرزند آقا محمدمهدی آسودۀ شیرازی، ملقب به تاج الشعراء و متخلص به نوا. از شاعران قرن سیزدهم هجری است. او راست:
پروانه وار سوختنم آرزو بود
امشب که آفتاب بود شمع محفلم.
در پای او ز شوق دهم جان اگر کند
از راه مهر دست حمایل به گردنم.
(از آثار عجم ص 570) (فرهنگ سخنوران ص 616)
درویش حسین کاشانی، متخلص به نوا. از شاعران متوسط قرن سیزدهم هجری و از معاصران هدایت مؤلف مجمع الفصحاست. از اوست:
هیچ کس را چو در آن منزل عالی ره نیست
زین چه حاصل که گروهی دو قدم پیشترند.
(از مجمع الفصحاء چ مصفا ج 6 ص 1809) (فرهنگ سخنوران ص 616)
لغت نامه دهخدا